مطب پزشک
اواسط هفته پیش بود که آریا مرد کوچک ما یا همان مهرداد کوچولوی ما کمی ناخوش احوال بود.
اینگونه بود که بر آن شدیم از برای وی درمانی پیشه کنیم، او را پیش مطب طبیبی و حکیمی حاذق بردیم. در آنجا هم فرصتی فراهم گردید که بتوانیم شغل شریف عکاسباشی ایشان را پی گیریم.
البته حکیم دانا، ما یعنی والدین معزز مهردادخان را از دنیایی از نگرانی نجات داد. حال شما این تصاویر را بنگرید و سپس نظراتی هم بنگارید. سپاس
ای پسرجان برای تقدیم به شما این را هم یاد آور که حضرت حافظ می فرماید:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
حالا وقت کمک کردن به پزشک رسیده
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد